سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آقا ژنده

 

آقا ژنده

مرتیکه ی جنده

به مردانی می گویند که برای دریافت پول و از این قبیل و مخلص کلام، برای اشاعه و ترویج فحشا عضو های جنسی خویش را در اختیار بانوان بالای بیست سال قرار می دهند

و از همه مهمتر این یک فحش و ناسزا است

***

ستایش در خور و فراوانی کردم در مورد احسان ها. آقایانی خوشنام و از همه مهمتر ایشان مورد علاقه شخص من هستند

عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو

حالا برعکس

https://kishair.com

یک احسان بیشرف را یاد خواهم کرد. نام خانوادگی اش احسان است. پدرش از خودش پدرسگ تر است

یک دکتر بدبخت و خرت را برای تدریس به من در نظر گرفت

دکتر صرافی، زبان فرانسه

من خودم در یک سایت بزرگ دانشگاهی تجربه فوق برنامه این زبان را به نیکی طی نمودم. در حد کلیات

و سپس به کیش ایر و این دو تا پدر و و پسر بی اصل و نسب و بی ریشه برخوردم. عجب پولی خرج کرده بودم

یک دخترک منشی بی مادر و پدر و مثل همین دو پدر و پسر بی ریشه هم بود. خانم مهندس. خانم محدٍث فامیلی اش. خدا خانم برای نام خانوادگی اش برگزیده بودند. پدیداورنده

***

یک فرصت را از دست دادم. در دوران اوج شناسنامه های جلد قرمز. کپی می خواست. دادم. با پسر در ارتباط بودم و دخترک. یک یایسه هم بود و چند تایی زبان آموز از من بی دست و پاتر

صفحه دوم را در قطع کامل آچار کپی گرفته بودم. مردک گفت این به این بزرگی را چکار کنم. می بایست در حضور همه می گفتم شیافش

در مرکز استان بود. فرودگاه آیت اله هاشمی رفسنجانی

تمام تعطیلات و برنامه ریزی و خوشی ام نابود شد

گمانم یک فصل کامل فرصت یافته بودم سفری برای تفریح به آن نقطه از کشور داشته باشم. با خودم گفتم کلاس آموزشی هم بروم


سومین مزینانی

سومین مزینانی

@Dr_ehsanshariati

در باغ بی برگی زادم و در ثروت فقر غنی گشتم

و از چشمه ایمان سیراب شدم و در هوای دوست داشتن دم زدم

و در آرزوی آزادی سر برداشتم و در بالای غرور قامت کشیدم

واز دانش طعامم دادند و از شعر شرابم نوشاندند و از مهر نوازشم کردند

تا حقیقت دینم شد و راه رفتنم و خیر حیاتم شد و کار ماندنم

و زیبایی عشقم شد و بهانه زیستنم

احسان و سوسن و سارا و مونا

و دایی جان شهید

********************************

12 اردیبهشت 1340، یک دبیر فلسفه، دکتر ابوالحسن خانعلی، در جریان تحصن معلمان کشور در برابر مجلس شورای ملی به‌ضرب گلوله‌ی پلیس کشته شد و دو روز بعد معلمان با صدور قطع نامه‌ای، این روز را، به‌مناسبتِ شهادت آن آموزگار و اعتصاب موفقیت‌آمیز خود، "روز معلم" نامیدند.

12 اردیبهشت 1403، هنوز و باز مبارزه‌ی صنفی، تجمع و اعتصاب معلمان برای دفاع از حقوق و کرامت خویش ادامه دارد، و کارزارهای سراسری برای آزادی شماری از معلمان زندانی. 

در این میان و میدانِ ارج‌ناشناسی تاریخی و تلاش‌های تحسین و تألم‌انگیز معلم‌ها، تأمل و تأسف‌انگیزتر موقعیت آموزگاران و استادانی است که به‌بهانه‌های سیاسی-اعتقادی، در نظام‌های سابق و لاحق، از ادامه‌ی کار و انجام حرفه‌ی خود محروم و محذوف شده‌، می‌شوند، و خواهند شد.

و از آنجا که این روز در ایران مصادف با روز جهانی کارگر است (هرچند به‌خلاف جهان «جشن کار» تعطیل نیست)، می‌توان میان کارگرانِ «بیکار»شده و معلمانِ از کار «برکنار» گشته مقایسه‌ای «مع‌الفارق» کرد، یعنی با وجود این «تفاوت» که بر دومی ستمی مضاعف روا داشته‌اند: زیرا بیکاری کارگر در «بازارِ کار» امری موقتی، نسبی (وابسته به تخصص)، و به‌تعبیر حکیمان «عارضی» است، اما معنای منع نمودن معلم از تعلیم، دعوت اوست به تغییر ماهیت کار یا «خویشکاری» او!

در زمانه و زمینه‌ای که جنایت جنگی  (کشتار جمعی و نسل‌کشی) در منطقه‌ی ما حرف اول را در جهان می‌زند، در کشور ما به‌جای سخن پراکندن از فرهنگِ همبستگی معنوی و مودّتِ ملی، پریشانی مسئولان شریعتمدار، همچنان پنهان‌ساختن تار مو بر سر زنان است، و لذا، آیا «طبیعی» نیست که در همان حال که سرزمین‌های وسیعی در شهرها روحانی‌خواری-و-خصوصی‌سازی می‌شوند، استادان یا دانشجویانی به‌جرم بد-یا-بی‌حجابی از تدریس-یا-تحصیل محروم‌، بازداشت، جریمه، تحقیر، و ... شوند؟!

در سالروز بزرگداشت «شیخ اجل»، استاد سخن(از اول اردیبهشت)، می‌بایست بار دیگر با هم‌او همسرایی کرد که:

سعدی حجاب نیست تو آیینه پاک دار، 

زنگارخورده چون بنماید جمال دوست


گفتوگو با دکتر موسی اکرمی درباره اهمیت نظریه پیتر هیگز در تاریخ

گفت‌و‌گو با دکتر موسی اکرمی درباره اهمیت نظریه پیتر هیگز در تاریخ علم، فلسفه و فلسفه علم

کشف بوزون هیگـز تاییدی بر واقع‌گرایی علمی بود

https://hammihanonline.ir/بخش-فرهنگ-27/14926-کشف-بوزون-تاییدی-بر-واقع-گرایی-علمی-بود