سومین مزینانی
سومین مزینانی
@Dr_ehsanshariati
در باغ بی برگی زادم و در ثروت فقر غنی گشتم
و از چشمه ایمان سیراب شدم و در هوای دوست داشتن دم زدم
و در آرزوی آزادی سر برداشتم و در بالای غرور قامت کشیدم
واز دانش طعامم دادند و از شعر شرابم نوشاندند و از مهر نوازشم کردند
تا حقیقت دینم شد و راه رفتنم و خیر حیاتم شد و کار ماندنم
و زیبایی عشقم شد و بهانه زیستنم
احسان و سوسن و سارا و مونا
و دایی جان شهید
********************************
12 اردیبهشت 1340، یک دبیر فلسفه، دکتر ابوالحسن خانعلی، در جریان تحصن معلمان کشور در برابر مجلس شورای ملی بهضرب گلولهی پلیس کشته شد و دو روز بعد معلمان با صدور قطع نامهای، این روز را، بهمناسبتِ شهادت آن آموزگار و اعتصاب موفقیتآمیز خود، "روز معلم" نامیدند.
12 اردیبهشت 1403، هنوز و باز مبارزهی صنفی، تجمع و اعتصاب معلمان برای دفاع از حقوق و کرامت خویش ادامه دارد، و کارزارهای سراسری برای آزادی شماری از معلمان زندانی.
در این میان و میدانِ ارجناشناسی تاریخی و تلاشهای تحسین و تألمانگیز معلمها، تأمل و تأسفانگیزتر موقعیت آموزگاران و استادانی است که بهبهانههای سیاسی-اعتقادی، در نظامهای سابق و لاحق، از ادامهی کار و انجام حرفهی خود محروم و محذوف شده، میشوند، و خواهند شد.
و از آنجا که این روز در ایران مصادف با روز جهانی کارگر است (هرچند بهخلاف جهان «جشن کار» تعطیل نیست)، میتوان میان کارگرانِ «بیکار»شده و معلمانِ از کار «برکنار» گشته مقایسهای «معالفارق» کرد، یعنی با وجود این «تفاوت» که بر دومی ستمی مضاعف روا داشتهاند: زیرا بیکاری کارگر در «بازارِ کار» امری موقتی، نسبی (وابسته به تخصص)، و بهتعبیر حکیمان «عارضی» است، اما معنای منع نمودن معلم از تعلیم، دعوت اوست به تغییر ماهیت کار یا «خویشکاری» او!
در زمانه و زمینهای که جنایت جنگی (کشتار جمعی و نسلکشی) در منطقهی ما حرف اول را در جهان میزند، در کشور ما بهجای سخن پراکندن از فرهنگِ همبستگی معنوی و مودّتِ ملی، پریشانی مسئولان شریعتمدار، همچنان پنهانساختن تار مو بر سر زنان است، و لذا، آیا «طبیعی» نیست که در همان حال که سرزمینهای وسیعی در شهرها روحانیخواری-و-خصوصیسازی میشوند، استادان یا دانشجویانی بهجرم بد-یا-بیحجابی از تدریس-یا-تحصیل محروم، بازداشت، جریمه، تحقیر، و ... شوند؟!
در سالروز بزرگداشت «شیخ اجل»، استاد سخن(از اول اردیبهشت)، میبایست بار دیگر با هماو همسرایی کرد که:
سعدی حجاب نیست تو آیینه پاک دار،
زنگارخورده چون بنماید جمال دوست